سرویس فرهنگ و هنر مشرق - شبکههای جم با فرمول خاصی به میدان آمدند و هدف اصلیشان کنار زدن شبکههای تلویزیونی ما و دیگر رقیبانی مثل فارسی وان بود. دیری نگذشت که این شبکهها با پسوندها و کارکردهای مختلف قد علم کردند اما تمرکز اصلی مدیر این شبکهها، روی پخش فیلم و سریال بود. در داخل کشور مشتریان سریالهای دوبلهی ترکی بیش از دیگر آثار این شبکه بود و همین جم را به این فکر انداخت که سریالهای بلند ترکی بیش از دیگر آثار این شبکه بود و همین جم را به این فکر انداخت که سریالهای بلند ترکی را دوبله کنند. کمی بعد ذائقهی مردم از سریالهای سطح پایین ترکی اشباع شد و همین امر، مدیران جم را وادار به گرفتن تصمیم دیگری کرد. آنها برای تولید سریالهای اصل فارسی، براساس الگوی تولیدات ترکی دورخیز کردند که نتیجهاش شد جذب برخی بازیگران و کارگردانهای وطنی. مدیران جم با چهار هدف اصلی سراغ تولید فیلم و سریال رفتند اما به هفت دلیل پروژهشان نافرجام ماند. حالا هم که به طور رسمی صدای اعتراض مدیر شبکه از کیفیت تولیدات بلند شده که و این خود بهترین دلیل برای پی بردن به شکست یک شبکهی جاه طلب است.
اهداف سریال سازی
1-افزایش سود و مخاطب
هر شبکهی تلویزیونی دوست دارد حداکثر مخاطبان را جذب کند تا به سودآوری بیشتر برسد. یکی از روشهای نشاندن بیننده پای شبکه، تولید فیلم و سریال و استفاده از هنرپشههای معروف و محبوب در آنهاست؛ یعنی شبکههایی که تولید فیلم و سریال دارند، از بازیگرانی دعوت میکنند که نزد مردم محبوبیت دارند. این، روشی نهادینه شده است که شبکههای معتبر از آن بهره میبرند. آنها حتی با استفاده از نام کارگردانهای با سابقه و خوشنام سینمایی به فکر افزایش بیننده و بالا بردن وجاهت خود هستند. شبکهی جم هم برای بالا بردن تعداد مخاطب خود و به تبغ آن رسیدن به سود، سریالسازی را در دستور کار قرار داد و در گام اول برای صید چهرههای معروف وطنی خیز برداشت.
2-قدرت نمایی
جم گروپ در حال حاضر 14 شبکه به زبان فارسی، یک شبکه به زبان کردی، یک شبکه به زبان عربی و یک شبکه به زبان آذری را به صورت HD و SD پخش میکند. این اطلاعات دربارهی گروه تلویزیونی جم یعنی این شبکه فراتر از نمونههای دیگر عمل میکند و تفکری که پشت آن است از ابتدا در صدد گسترش قارچ گونهی خانوادهی جم بوده. وقتی بفهمیم شبکههای تلویزیونی جم در کمتر از یک دهه چقدر افزایش داشتهاند(فارغ از کیفیت)، شستمان خبردار میشود که یکی از اهداف این گستردگی، به رخ کشیدن قدرت است تا مثلا وقتی اسم جم بیاید، رقبا به لرزه بیفتند که عجب غولی! برای چنین تفکری مهمترین ابراز قدرتنمایی، ساخت فیلم و سریال است. تولیدات نمایشی اگر با کیفیت باشند، بینندهی هر شبکه را تضمین میکنند و وجاهت آن را بالا میبرند.
3-ترویج تفکری خاص
مگر میتوان شبکهای در دنیا پیدا کرد که بدون مانیفست و برنامهای مدون فعالیت کند؟ شبکههای جم و امثال آن هم از این قاعده مستثنا نیستند و به راحتی میتوان پی به سیاست حاکم بر آنها برد. اتفاقا بر سر این مسئله میان گروههای مختلف فکری و سیاسی اشتراک نظر وجود دارد که بیشتر برنامهها و سریالهای شبکهی جم در تضاد با فرهنگ عرفی و عقیدتی جامعهی ما هستند، البته که جم و هیچ شبکهای نمیتوانند بر فرهنگی که واکسینه شده رخنه کنند اما واقعیت تلخی است که این شبکه در رسیدن به هدفش چندان هم ناموفق نبوده و برخی گوشها بدهکار هشدار کارشناسان اجتماعی نیست. مدیران شبکهی جم بعد از یک دوره به این نتیجه رسیدند که برای ترویج تفکر مورد نظر، چرا سراغ سریالهای ترک بروند و خودشان آستین بالا نزنند؟!
4-خلع سلاح کامل رقیب
یکی از رموز موفقیت شبکههای معتبر، تولید آثار نمایشی است؛ یعنی اگر شبکهای در تولید فیلم و سریال حرفی برای گفتن داشته باشد، رقبا را پشت سر میگذارد و چشمها را میدزد. مدیران جم هم چنین سودایی در سر داشتند و گمان میکردند روی موج موفقیت سریالهای ترکی میتوانند نمونههای با کیفیتی را با بازیگران ایرانی تولید کنند. به زعم آنها، ساخت فیلم و سریال ایرانی یعنی رسیدن به مخاطب حداکثری و سود کلان. با چنین تفکری جم سراغ تولید فیلم و سریال رفت و قصد یکهتازی و کنار زدن شبکههای رقیب را داشت. منظور از رقبا فقط شبکههای داخلی نیست و همهی شبکههای فارسی زبان را شامل میشود. مدیران جم میخواستند تلویزیون ما را به طور کامل گوشهی رینگ قرار دهند و جایی برای عرض اندام شبکههای همسو باقی نگذارند.
دلایل شکست
1-ناتوانایی در جذب ستارهها
یکی از عوامل محبوبیت فیلمها و سریالها بازیگران مطرح و کارگردانهای نام آشنایی هستند که نامشان در تیتراژ نقش میبندد. مدیران جم بهتر از من و شما میدانستند که برای موفقیت باید سراغ جذب چهرهها بروند. در خفا نام بسیاری به عنوان گزینههای مورد نظر مدیران جم شنیده میشود اما در نهایت اسم پرویز پرستویی، اکبر عبدی، امیر آقایی و امیرحسین آرمان رسانهای شد و کاشف به عمل آمد که جمیها قصد برداشتن لقمهای بزرگ داشتهاند. بازیگران و کارگردانان مطرح میدانند که در ایران با وجود همهی مشکلات مالی، آینده حرفهایشان تضمین شده است و طبیعی است که در برابر پیشنهاد جم وسوسه نمیشوند. شبکهی جم در مواجهه با پاسخ منفی چهرههای مطرح، نخستین فاکتور موفقیت خود در سریال سازی را از دست داد.
2-جذب بازیگران ضعیف
مدیران شبکه جم بعد از برخورد با سد محکم چهرههای مطرح، از هدفی که داشتند عدول نکردند و سراغ بازیگران ردهی چندم رفتند. ظنشان این بود که بازیگرانی چون رامسین کبریتی، چکامه چمن ماه، پردیس افکاری، مانی کسراییان و دیگران در کشور دارای محبوبیت هستند. شاید هم گمان میکردند این بازیگران به شهرت و ثروت اغوا کنندهای میرسند و بهانهای میشوند برای مهاجرت دیگران. در عمل اما اتفاق دیگری در حال رخ دادن است و اخبار ناخوشایندی از وضعیت این بازیگران رسانهای شده ... بگذریم. مدیران جم خیلی زود متوجه شدند که این بازیگران در چند نقش اصلی فیلمها و سریالها نیستند و بیهوده روی آنها حساب کردهاند. پس دومین عامل نافرجامی پروژهی سریال سازی جم را باید در کستینگ جستجو کرد.
3-کارگردانهای زیر متوسط
به همان نسبت که شبکهی جم در به کارگیری بازیگران مطرح ناموفق بوده، در جذب کارگردانها هم ضعیف عمل کرده است. به این نامها نگاه کنید: محمدتقی راوندی، مهدی مظلومی، سعید ابراهیمیفر، عباس مرادیان، احمدرضا گرشاسبی و حمیدرضا چارکچیان. در این بین فقط مهدی مظلومی یکی دو کار پرمخاطب دارد و توانسته به این واسطه به کارنامهاش رنگ و بویی ببخشد. مابقی نه تنها کارگردانهای متوسطی هستند که اصلا ساز و کار جذب بیننده را نمیدانند و بلد نیستند فیلم و سریالی براساس ذائقهی عامهی مردم بسازند. کاملا طبیعی است که متمولترین شبکه هم بودجهاش را در اختیار کارگردانهای میانمایه نمیگذارد و دوست ندارد هزینهاش را بیهوده صرف کند. شبکهی جم سومین ضربه را از ناحیهی کارگردانهای متوسط خورده است.
4-تولیدات ضعیف
وقتی بازیگر درجهی چندم باشد و کارگردان جزء متوسطها به حساب بیاید، چه انتظاری از نتیجهی فیلم و سریال میرود؟! در این جا اصلا منظورمان بالا بودن عیار داستان و محتوای آثار نیست بلکه اشاره به ساختار ظاهری سریالهاست. به عبارت دیگر، یکی از فاکتورهای موفقیت سریالهای عامه پسند(در اشل شبکهی جم) ساختار جذاب و بازیهای معقول است. این اتفاق برای آثاری که تاکنون برای جم ساخته شدهاند، نیفتاده است. نکتهی عجیب و قابل تأمل این که مهدی مظلومی به عنوان مطرحترین نام در میان کارگردانهای جم رفته هم نتوانسته اثری قابل قبول بسازد و ساختههایش به مراتب پایینتر از آنهایی است که در ایران کارگردانی کرده است.
5-کپیبرداری ناشیانه
این نامها شما را یاد چه میاندازد؟ «آبی عشق»، «منو تنها نذار»، «پیادهروهای خالی»، «ماگنولیا»، «ملاقات در مه»، بله شبیه آن چیزهایی است که به نام سریال از فارسی وان و همین جم دوبله و پخش شدهاند. اینها را که ذکرشان رفت، کارگردانهای ایرانی به جم رفته ساختهاند اما این قدر ذوق و هنر (و شاید هم آزادی عمل) ندارند که حتی اسم سریال را با مسماتر انتخاب کنند. از همین نامهای عاریتی به درونمایهی آنها میتوان پی برد و فهمید این آثار کپیهای ناشیانهای است از نمونههای ترکی و حتی کلمبیایی!
6-استقبال نکردن مخاطبان
وقتی سریالی یک کپی ناشیانه از سریالهای ترکی است، چرا بیننده باید وقتش را برای تماشای آن تلف کند؟! تازه همان سریالهای ترکی روی دور تکرار افتادهاند و حالا ذائقهی بیشتر مخاطبان از داستانهای طولانی و خسته کننده اشباع شده. بیننده میداند روابط کاراکترهای یک سریال ترکی چگونه پیش میرود و در نهایت چه سرنوشتی برایشان رقم خواهد خورد! در چنین شرایطی نسخهی بدل این سریالها هرگز نمیتواند جایی در انتخابها داشته باشد. بدتر این که سریالهای فارسی به مراتب بیکیفیتتر از نمونههای ترکی است.
7-هزینههای تولید
شش دلیل ناکامی شبکهی جم در ساخت فیلم و سریال را خواندید. این شش دلیل باعث شده شبکهی نه تنها به اهدافش نرسد که هزینهای گزاف روبهروی خود ببیند. در نامهی مدیر این شبکه به صراحت آمده حقوق ثابت عوامل تولید فیلمها و سریالها باید قطع شود و حالا بازیگران و کارگردانهای مهاجرت کرده،به گزارش همشهری جوان، شرایط سختی پیش رو دارند. هزینههای تولید فیلم و سریالها در حالی یقهی شبکهی جم را گرفته که مدیرانش تا پیش از این، سریالها را با کمترین بودجه، دوبله و پخش میکردند چه بسا در آینده جمیها به این نتیجه برسند که با بازیگران و کارگردانهای موجود کاری از پیش نخواهند برد و چاره را در دوبله ببینند، نه در تولید.